ادیب الممالك فراهانی در واكنش به قرضه های قاجاریان از خارجه و امتیازهایی که به آن دول میدادند شعر زیر را سروده است

ادیب الممالك فراهانی

نالد از عیسی زسویی و از حواریون زیك سو
ای رسول هاشمی بردار سر اسلام را بین
كنت از سویی كبابم میكند بارون ز یك سو
باد از جایی خرابم می كند باران زجایی
دامن قلزم زسویی ساحل جیحون زیك سو
ای دریغا رفت آن قصری كه بود اندر كنارش
غصه اهواز از سویی، غم كارون زیك سو
گرفشانم زنده رود از دیده جا دارد كه دارم
فقر بی پایان زسویی قرض 30 میلیون زیك سو
گردمان دیواری از بدبختی و غفلت كشیده
تخت كیخسرو زسویی تاج افریدون زیك سو
ترسم ای ایرانیان تورانیان را قسمت افتد





بازگشت :       به صفحه قبل