پیام آزادی

پیام دوشم از پیر میفروش آمد
بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد

هزار پرده از ایران درید استبداد
هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد

ز خاک پاک شهیدان راه آزادی
ببین که خون سیاوشان چه سان بحوش آمد

هخامنش چو خدا خواست منقرض گردد
سکندر از پی تخریب داریوش آمد

برای فتح جوانان جنگجو، جامی
زدیم باده و فریاد نوش نوش آمد

کسی که رو به سفارت پی امیدی رفت
دهید مژده که لال و کر و خموش آمد

صدای ناله عارف بگوش هر که رسید
چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد

عارف قزوینی







در تاریخ مشروطه ایران هیچ کاری به بزرگی و ارجداری ایستادگی گردانه ستارخان نیست. مشروطه از همه شهرهای ایران برخاسته تنها در تبریز باز میماند. از تبریز هم برخاسته ، تنها در کوی کوچک امیرخیز بازپسین ایستادگی را مینمود. در سایه دلیری و کاردانی ستارخان بار دیگر به همه کویهای تبریز بازگشته، سپس نیز به همه شهرهای ایران باز گردید. آن لکه سیاهی که درنتیجه زبونی و کارندانی نمایندگان پارلمان و شکست آزادیخواهان تهران، به دامن تاریخ ایران نشسته بود، این مرد با جانبازی های خود آن را پاک گردانید. بی شوند نیست که ما در تاریخ ایران به آن مرد ارج بیشتر میگذاریم. ستارخان نه تنها مشروطه را به ایران بازگرداند، صدها کسان را از کشته شدن و از گزند آسیب رهانید
احمد کسروی - تاریخ مشروطه ایران


مشروعه محمدعلیشاهی
به هررو قانون اساسی باعجله تنظیم شد و اندکی قبل از مرگ شاه به تصویب او رسید. اما فرزندش محمدعلی که بعنوان شاه قانونی جدید به تخت نشست، همانطور که رهبران انقلاب به درستی انتظار داشتند، بدون مبارزه ای خونین از حکومت استبدادی دست برنمی داشت. در واقع وی بدون اتلاف وقت به نابودی دستاوردهای انقلاب کمر بست. با دولتهای خارحی - عمدتا روسیه - حاکمان ایالات و بزرگ مالکان همدست شد و کوشید تا با خریدن برخی و ترساندن و به انفعال کشاندن برخی دیگر، در میان رهبری انقلاب تفرقه بیندازد و در این راه نیز تا حدی موفق شد. از این مهمتر آنکه او در مقابل آرمان انقلابی مشروطه استبداد را علم نکرد، بلکه مشروعه یا حکومت شرع اسلام را پیش نهاد. درنظر این شگرد به معنای استقرار حکومتی مبتنی بر قانون و فقه اسلامی بود، اما درعمل به احیای استبداد می انجامید که با دخالت مستقیم شماری از مراجع مذهبی در امور حکومتی تا اندازهای تعدیل می یافت. شعار اصلی تظاهرات بزرگ خیابانی که بوسیله عاملان شاه سازمان یافته بود این بود
ما دین نبی خواهیم      مشروطه نمی خواهیم
دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان - اقتصاد سیاسی