ستارخان سردار ملی


http://iichs.org/
با الهام از مقاله فاطمه معزی

ستارخان فرزند حاج حسن بزاز قره داغی در 1284ق برابر با 1868 میلادی در اصلا از اهالی قرچه داغ و ارسباران کنونی است اما فامیل او به تبریز کوچ کردند. او از سواد چندانی بهره‌مند نبود. وی مردی متهور و شجاع و در سوارکاری و تيراندازی مسلط بود. وی در تبریز به دلالی اسب مشغول بود و در دسته لوطیهای محل امیرخیز تبریز بود مدتی كوتاه به كدخدایی این محله انتخاب شد و بعد به دسته تفنگداران ویژه ولیعهد مظفرالدین میرزا پیوست ولی در این كار چندان موفق نبود، روحيه ی پهلوانی او توجه مظفرالدين شاه را جلب نمود و سمت تفنگچی يافت و پس از چندی در قشون وليعهد به لقب "خان" ملقب شد. بار دیگر به دلالی اسب روی آورد. قتل برادرش به دست سربازان وليعهد، سرنوشت ستارخان را تغيير داد. او که مردی دلاور بود در ميان مردم تبريز شناخته شده بود. مأموران دولتی او را به علت ناآرامی تحت تعقیب قرار دادند و او ناگزیر به فرار از تبریز شد و به عتبات عالیات رفت. در سامراء در مسلك مریدان مرجع تقلید وقت آیت‌الله میرزاحسن شیرازی درآمد، اما اقامت وی در عتبات نیز چندان طولی نكشید و به علت ضرب و جرح یكی از خدام، توسط پلیس عثمانی دستگیر و به ایران بازگردانده شد

در تبریز به دلالی اسب مشغول شد و در این كار تا به جایی ارتقاء یافت كه میدان اسب‌فروشان تبریز را در اختیار خود گرفت. با آغاز جنبش مشروطه‌خواهی در تبریز ستارخان نیز به انجمن حقیقت پیوست و پس از تشكیل انجمن ایالتی تبریز به عضویت آن درآمد. ستارخان در دوره‌ای كه محمدعلی شاه به مخالفت با مشروطه پرداخت در تبریز فعال شد و در مقابل قوای دولتی ایستادگی كرد. این مقاومت او را به قهرمانی ملی تبدیل كرد و از طرف آزادی خواهان به سردار ملی ملقب شد. از مقاومتهای وی حماسه ها ساخته شد

از تلخ ترين روزهای تاريخ، سوم تير 1287 است که تهران در برابر استبداد از پای درآمد و ديگر شهرهای ايران نيز يکی پس از ديگری پس از تهران. ولی از يک گوشه کوچک ايران فرياد آزاديخواهی به گوش می رسيد و آن محله "امير خيز" در تبريز بود که در آن محله ستارخان و ياران او سنگر گرفته بودند و هم پيمان و مصمم بودند در رويارويی با هزاران پياده و سواره که از دولت پول می گرفتند برای نجات آزادی پايداری کنند. چقدر درست است که مشروطه خواهان دغدغه آب و نان نداشتند که آنها دغدغه آزادی، استقلال و عدالت داشتند. حمله به مشروطه خواهان تبريز همزمان با به توپ بستن مجلس شورای ملی در تهران آغاز شد ولی چه باک ايرانيان پاک نهاد و باشرفی که هيچگاه طوق اسارت بيگانه و خفقان استبداد را نمی پذيرند چون ستارخان و يار ديگرش باقرخان، رستاخيز خود را با وجود همه مشکلات آغاز کرده بودند در اين هنگام با وجود علمای تراز نخست چون سيد محمد طباطبايی و سيد عبداله بهبهانی در رهبری مشروطه خواهان اندوهبار است عده ای از ملايان وابسته به دستگاه حکومت تحت عنوان انجمن اسلاميه مردم را عليه مشروطه خواهان می شورانيدند و با انتساب مشروطه خواهان به بابيگری و ضد دين بودن کوشش در آلوده ساختن نهضت داشتند. عليرغم تمام اين کارشکنی ها و تلاش های ضد انسانی محمدعلی شاه، سردار ملی ستارخان و باقرخان رهبری نهضت رابدست گرفتند

عظمت کار ستارخان هنگامی درک می شود که بدانیم ، وقتی وی و تفنگداران محله امیر خیز تبریز به مقاومت علیه استبداد بر خاستند ایران در سکوت و رکود کامل بود. مقاومت ستارخان و باقرخان و تفنگداران شجاع آنان در محله امیرخیز و خیابان چنان جانانه و مخلصانه و مجاهدانه بود که در سرما و گرما و در محاصره شدید شهر از سوی هزاران تن لشکر مستبدان از تهران و منطقه و نداشتن سلاح وآذوقه، ماه ها مقاومت ودفاع و حمله کردند تا بالاخره درگیلان و اصفهان و خراسان، آن هم به نام ستارخان حرکت های مسلحانه و کمیته ستارخان شکل گرفت. پس از بمباران مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را قبول کرد. او در دوران مشروطه نیروهای آزادی خواه آذربایجان را به یاری باقر خان برای گشودن تهران بسیج کرد و در این فتح با نیروهای جنوب و گیلان همکارشد

برای مدتی هم دو استعمار انگليس و روس چون در شکستن نهضت از راه نظامی موفق نشدند، تصميم گرفتند به روش های ناجوانمردانه بين سران نهضت نفاق ايجاد کنند، عامل اين توطئه کنسول روس در تبريز بود. پاختيانوف با تنی چند از معتمدين شهر تبريز به ديدار باقرخان می روند و او را وادار به ترک مبارزه می کنند و او را از مبارزه چندی خارج کردند و نیز از کليه مسجدهای تبريز خواستند تا به بر افراشتن پرچم سفيد به نشانه تسليم در مقابل قوای محمدعلی شاه اقدام کنند. اين تماس را کنسول روس با ستارخان نيز گرفت ولی از ستارخان سخنی جز اراده ای پولادين برای حصول مشروطه و مبارزه در راه احقاق حق ملت نشنيد و آنگاه که کنسول روس گفت او و يارانش نيز پرچم روسيه را در خانه هايشان آويزان کنند تا در پناه آن از تعرض مصون بمانند، ستارخان به خشم آمد و فرياد زد : آقای کنسول چنين تهمتی به من نزنيد، من می خواهم که هفت دولت به زير بيرق ايران باشد، آنوقت بمن می گوئيد به زير بيرق بيگانه بروم ؟! پرچم روس و انگليس مال خودشان." (16) پاسخ چنين ايران پرستانه ای، نمودار اصالت نهضتی بود که می خواست ايرانی بماند و بدون هيچگونه مساعدتی از بيگانگان برای ملت ايران نهال آزادی و سرافرازی بپا دارد. داستان پرچم های سفيد در روحيه مردم تبريز تاثير منفی گذارده بود. در روز 26 تير 1287 ستارخان با تنی چند از از مجاهدان غيور، بسياری از پرچم ها را به زير کشيدند و شوری در مردم انداختند تا بدانجا که باقرخان نيز به صف مجاهدان پيوست و تلاش دوجانبه ايندو قهرمان ملی فصل اميدبخشی بر دفتر خيزش آزادگان ايران زمين رقم زد، آوازه پايمردی های ستارخان چنان بود که مردم ايران به او "لقب سردارملی" دادند

سرانجام تبريز با شکست عين الدوله در اختيار مشروطه خواهان قرار گرفت و مردم شهر از سردار خود تجليل کردند. مجلس از ستارخان و باقرخان تجليل کرد و سرانجام ستارخان اين حجم شرف و استواری، اين سردار ملی ايران با تمام آرمانها و آرزوهای بزرگش برای آزادی و استقلال ايران در روز 25 آبان ماه 1293 به کام مرگ کشيده شد . مردی بزرگ که انديشه های والا و انسانی او بر محور کسب آزادی، برابری و وحدت ملت ايران دور می زد در تهران دارفانی را وداع گفت و مردم در آيين خاکسپاری با تجليل بی سابقه با قهرمان خود وداع کردند. قهرمانی که شجاعانه زيست، شجاعانه انديشيد و شجاعانه در راه ملت خود جنگيد و حماسه شکوهمندی را بر گنجينه ملت گرايی ايران افزود

استبداد محمد علی شاهی عقب نشینی کرد و سر انجام به روسیه پناهنده شد. اما حضور سردار ملی با دسته مسلح خود در تبریز معضلی برای دول بیگانه روس و انگلیس بود که همواره از قدرت مردم ایران و اتکاء به نیروی خودشان در هراس بودند. به همین جهت تدابیری برای خروج وی و باقرخان تدارك دیده شد. در تلگرامی که بتاریخ 16.03.1910 از جانب وزارت امور خارجه انکلیس به سفارت آن کشور در تهران فرستاده شده میخوانیم که ستارخان و باقرخان بسرعت باید از تبریز به تهران قرستاده شوند. تا اینكه این دو به همراه سیصد تن از یاران مسلح خود در تاریخ06.03.1910 میلادی از تبریز حرکت و در 28 شوال 1328 برابر با 03.04.1910 میلادی بنابه دعوت تلگرافی آخوند ملا محمدكاظم خراسانی به تهران وارد شدند. علی رغم توصیه مخبرالسلطنه حاكم تبریز كه به سردار اسعد گفته بود: ” زیاد باد زیر بغل آنها نیندازد“ استقبالی عظیم از آنها شد. سردار و سالار ملی به همراه فداییان خود در پارك اتابك مستقر شدند

آنگاه که کاروان قهرمانان ملی روانه تهران شد، بهنگام ورود به کرج، خبرنگار روسی از سردار ملی سوال می کند ؟ چرا به پايتخت می رويد ؟ در پاسخ گفت ملت ايران هزاران تن از جوانان رشيد و وطن دوست خود را ازدست داد تا توانست خانه ای بنام دارالشورا بپا کند، اين خانه کعبه مردم وطن من است، هر ايرانی بايد در عمر خود آنجا را زيارت کند، سالار و من اکنون به زيارت اين مکان مقدس می رويم

اما ، سرگذشت وپایان کار ستارخان و مجاهدانش در پایتخت ، غم افزا و جانگداز است . از راه رسیده ها و در خلوت خزیده ها و همدستان دول خارجی و استبداد داخلی و برخی آزادیخواهان به نوا رسیده، عر صه را بر مجاهدان تنگ کردند و بلای جان مشروطه خواهان واقعی شدند زیرا ستارخان ها را خار راه خود برای برخی اقدامات ناموجه می دیدند

پس از فتح تهران تصمیم به خلع سلاح مجاهدین گرفته شد. مجاهدین تبریزی در سی ام رجب سال 1328 ه ق در پارک اتابک که منزلگاه وی و مجاهدان ایشان بود، بنای مقاومت را گذاشتند. جنگ سختی بین قشون دولتی و آنان در گرفت، عاقبت قشون دولتی غالب آمده سی تن را کشته و سیصد تن را اسیر کردند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای سردار ملی ستارخان اصابت کرد که در اثر آن مزاج وی علیل شد

مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری برابر با 9 نوامبر 1914 میلادی نوشته اند. سردار هنگام وفات 48 سال داشت. پیکر وی را در مقبره طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپردند

شعرا، نویسندگان، مجسمه سازان، تاریخ نگاران و دولتمردان بسیاری همواره رزمندگی حماسه آمیز ستارخان در راه میهنش ایران را پاس داشته اند


توضیحاتی در مورد یادبودهایی از ستارخان: تندیس، سلاح و سکه وی را اینجا بخوانید


سروده ای درباره ستارخان به زبان آذری
از علی اکبر صابری

را اینجا بخوانید


سروده دیگری درباره ستارخان به زبان آذری
را اینجا بخوانید

مقاله ای درباره ستارخان به زبان آذری
را اینجا بخوانید

مقاله آذربایجان در جنبش مشروطه
از صمد بهرنگی
را اینجا بخوانید



منابعی در معرفی سردار ملی، ستارخان


سایر اطلاعات

نویسنده

نام کتاب یا مقاله

تهران‌، نشر اشرفی‌، 1349

بازگویی‌ از سلط‌ان‌ ستاری‌، نوشته‌ ن‌. همدانی

پدرم‌ ستارخان‌

به زبان آذری، ترجمه امیرعبدالله هاشمی، نشر نیما،آلمان، دوجلد، 1047 صفحه، 1480 گرم، 2002
شابک: 393-524-986-1
احمد کسروی

تاریخ انقلاب مشروطه ایران

نشر امیرکبیر، 1999، تهران، دوجلد، 946 صفحه، جلد سخت، 1480 گرم
شابک: 964-00-0081-7

كسروی‌، احمد

تاریخ‌ مشروط‌ه‌ ایران

تعداد صفحه:946، جلد سخت، 16.5*23.5 - تهران : انتشارات امیركبیر، 1999 - چاپ دوازدهم
2-0325-00-964 شابك

روایت مستندی است از رویدادها و حوادث بعد از انقلاب مشروطیت ایران. این كتاب، در واقع دنباله كتاب «تاریخ مشروطه» است كه در آن، كسروی حوادث آذربایجان را محور قرار داده است

كسروی، احمد

تاریخ هیجده سال آذربایجان

ترجمه‌ كیخسرو كشاورزی‌، تهران‌، نشر امیركبیر، 1359

عباس‌ پناهی‌ماكوئی

حماسه‌ ستارخان‌

تهران‌، نشر كتاب‌ نمونه‌، 1376

محمد احمدپناهی‌ سمنانی‌

ستارخان‌ سردار ملی‌ و نهضت‌ مشروط‌ه‌

تبریز، نشر ابن‌سینا، 1348، و نیز تهران‌، نشر آگاه‌، بی‌تا

رحیم‌ رئیس‌نیا و عبدالحسین‌ ناهید

دو مبارز جنبش‌ مشروطه، ستارخان و شیخ محمد خیابانی‌

تبریز، كتابفروشی‌ دانش‌، -1324

حسین‌ فرزاد

انقلاب‌ و تحول‌ آذربایجان‌ در دوره‌ مشروط‌یت‌

تهران، زندگینامه ستارخان، نشر ابن‌ سینا، 1341

بایبوری‌، حسین

تاریخ‌ ارسباران

تهران‌، زندگینامه ستارخان، نشر زوار، 1341، پنجاه‌ و پنجم‌ ، 624ص

سپهرم‌، امیرمسعود

تاریخ‌ برگزیدگان‌ وعده‏ای‌ از مشاهیر ایران‌ و عرب

ج‌ 3'، تهران‌، زندگینامه ستارخان، نشر وحید، 1367

وحیدنیا، سیف‌الله

خاط‌رات‌ و اسناد

تهران، زندگینامه ستارخان، انتشارات‌ اردیبهشت‌، 1371، 775 ص

اكبری‌ بیدقی‌، محمدرضا

دائره‌المعارف‌ نام

تهران‌، 1349، زندگینامه ستارخان،

اسدی‌زاده‌ ، پرویز ودیگران

دائره‌المعارف‌ یا فرهنگ‌ دانش‌ و هنر

تهران‌، زندگینامه ستارخان، نشر اساط‌یر، 1363، 175 ص‌

علوی‌، ابوالحسن

رجال‌ عصر مشروط‌یت

تهران‌، زندگینامه ستارخان، نشر جاویدان‌، .1344، 774 ص

صفایی‌، ابراهیم

رهبران‌ مشروط‌ه

تهران‌، زندگینامه ستارخان، توس‌، 1352 ص257

ابرامی‌، هوشنگ

ستارخان‌ سردار ملی

مترجم‌: احمد پژوه‌ مبشر همایون‌، سی‌ و پنجم‌، 811 ص‌، مصور

براون‌، ادوارد گرانویل

1926-1862 ''انقلاب‌ ایران

522 ص

ط‌اهرزاده‌ بهزاد، كریم‌

قیام‌ آذربایجان‌ در انقلاب‌ مشروط‌یت‌ ایران

تبریز، كتابفروشی‌ تهران‌، 2536 = 1356 ،587 ص

نیرنوری‌، حمید

1293 ''زندگینامه‌ مستوفی‌‏الممالك

710 ص

امیرخیزی‌ ، اسماعیل‌

قیام‌ آذربایجان‌ و ستارخان

مترجم‌: محمود عنایت‌

لپینگ‌، بریان

سقوط‌ امپراط‌وری‌ انگلیس‌ و دولت‌ دكتر مصدق

-

ابراهیم‌ صفائی

رهبران‌ مشروط‌ه‌: ستارخان‌

ج.2 اسناد مشروط‌ه‌ 1325 ـ1330، نامه‌ اتحادیه‌ احرار به‌ مستشارالدوله‌ صادق‌: دعوت‌ به‌ شركت‌ در جلسه‌ اتحادیه‌ احرار با حضور سردارملی‌ و سالارملی‌

-

خاط‌رات‌ و اسناد مستشارالدوله صادق

ج 1، نامه‌ ستارخان‌ به‌ مستشارالدوله‌ درخصوص‌ وضعیت‌ وی‌ پس‌ از فتح‌ تهران، احضار ستارخان‌ و باقرخان‌ به‌ تهران‌ و دعوت‌ آنها به‌ عتبات‌ از ط‌رف‌ علمای‌ نجف‌، اوضاع‌ ستارخان‌ پس‌ از فتح‌ تهران‌ و به‌ قدرت‌ رسیدن‌ مجلس‌

-

خاط‌رات‌ و اسناد مستشارالدوله صادق

پیمان‌نامه‌ ضرغام‌السلط‌نه‌ ، سردارمحیی‌ ، ستارخان‌ و باقرخان‌ مبنی‌ بر دفاع‌ از مشروط‌یت

-

زمینه‏های‌ اجتماعی‌ كودتای‌ 1299

تلگراف‌ آرتور نیكلسن‌ به‌ ادوارد گری‌(وزیر امورخارجه‌ انگلستان‌) درخصوص‌ اظ‌هارات‌ مسیو چاریكوف‌ مبنی‌ بر ورود پیش‌قراولان‌ قشون‌ روسیه‌ به‌ حوالی‌ شهر تبریز و استقبال‌ و پذیرائی‌ خوب‌ ستارخان‌ از آنها

-

كتاب‌ آبی‌ ، گزارشهای‌ محرمانه‌ وزارت‌ امور خارجه‌ انگلیس‌ درباره‌ انقلاب‌ مشروط‌ه‌ ایران‌. هفده‌ دسامبر هزار و نهصد و شش‌ تا بیست‌ و هشت‌ ـ نوامبر هزار و نهصد و هشت‌. ج‌2

-

رضازاده‌ لنگرودی‌، رضا

یادگار نامه

-

حجازی‌، محمد

میهن‌ ما

-

اتحادیه‌، منصوره‌ - نظ‌ام‌ مافی‌

گزیده‌ای‌ از مجموعه‌ اسناد عبدالحسین‌ میرزا فرمانفرما

-

اسكندری‌، ایرج

خاط‌رات‌ سیاسی

-

عنایت‌، حمید

قهرمان‌ جنگل‌، سرگذشت‌ پر ماجرای‌ سردار نام‌آور جنگل


بازرگان‌، مهدی

مدافعات‌ در دادگاه‌ غیر صالح‌ تجدید نظ‌ر نظ‌امی

-

آرامش‌، احمد

هفت‌ سال‌ در زندان‌ آریامهر

ج 25، ج 11 و ج 8، حاوی عکسهایی از ستارخان

-

سالنامه‌ دنیا

نامه‌ ماهیانه‌ ادبی‌ ، علمی‌ ، تاریخی‌ ، اجتماعی، حاوی عکسهایی از ستارخان

-

نشریه یغما

مجله‌ ماهانه‌، ش‌ 8، حاوی عکسهایی از ستارخان

-

نشریه وحید

حاوی عکسهایی از ستارخان

-

تهران‌ مصور

سال‌ 6 ، شماره‌ 87، حاوی عکسهایی از ستارخان

-

خواندنیها

حاوی عکسهایی از ستارخان


آسیای‌ جوان

حاوی عکسهایی از ستارخان

-

ترقی

حاوی عکسهایی از ستارخان

-

سالنامه‌ فرهنگ‌ آذربایجان‌ شرقی‌ 38 - 1339



چاپ این صفحه       بازگشت :     به بالای صفحه       به صفحه قبل